همه ما یک کیمیاگر درونی داریم – آن منبع نهفته ای که پتانسیل تغییر اساسی ما را دارد.

هیچ کس این را بهتر از Elise Roy نمی داند. او ناتوانی مادام العمر خود را به بزرگترین هدیه خود تبدیل کرد. کیمیاگر درونی او با استفاده از دیدگاه تجربی منحصربه‌فردش برای تغییر ساختار دنیای اطرافش، بزرگترین محدودیت او – ناشنوا بودن – را به چیزی عمیقاً رهایی بخش تبدیل کرد.

در سخنرانی TED خود، او در مورد آن لحظه ورود صحبت می کند: “اگر ما طرز فکر خود را تغییر دهیم چه؟ اگر ابتدا با طراحی برای معلولیت و نه هنجار شروع کنیم، چه؟ این سوال مهم مسیر زندگی او را تغییر داد.

چه جادوی باعث شد همه چیز اتفاق بیفتد؟

“به راه حلی برخوردم که معتقدم ممکن است ابزار قدرتمندتری برای حل برخی از بزرگترین مشکلات جهان باشد، چه ناتوانی یا ناتوانی. و این ابزار تفکر طراحی نامیده می شود.

تفکر طراحی یک پروتکل همه کاره و اثبات شده برای نوآوری، برای حل مسئله و کشف فرصت های جدید در هر زمینه است. پیش فرض کلی زیربنای این رویکرد «انسان محوری» یا مردم محور است. ریشه در این باور دارد که افرادی که با آن مشکلات روبرو می شوند، کسانی هستند که کلید راه حل های دقیق را در دست دارند. نوآورانه ترین راه حل ها از درک عمیق احساسی نیازهای واقعی مردم سرچشمه می گیرند.

بنابراین چگونه این ابزار تحول‌آفرین شخصی می‌تواند به زنان کمک کند تا چالش‌های رهبری خود را اصلاح و حل کنند؟

به گفته گلوریا فلدت، یکی از بنیانگذاران و رئیس Take The Lead، هسته اصلی مبارزات رهبری زنان، رابطه ناپایدار ما با قدرت است. فلدت گفت: «تا زمانی که ما [زنان] رابطه خود با قدرت را درک نکرده و دوباره تعریف کنیم، در انقلاب نیمه کاره خود گیر خواهیم کرد».

من بیش از ۱۲ سال است که یک متخصص طراحی هستم. من چیزهای بسیار متنوعی از مد آوانگارد گرفته تا تجربیات دیجیتال تعاملی و موارد دیگر را به جهان آورده ام. به عنوان یک سفیر رهبری رهبری، من معتقدم که زنان به یک ابزار تفکر طراحی نیاز دارند که به آنها کمک کند تا با شناسایی و حل چالش‌های رهبری خاص خود، یک برنامه عملیاتی رهبری استراتژیک ایجاد کنند.

وقتی راه‌حل‌های طراحی بر تغییرات سیستمی تمرکز می‌کنند یا مجبور به تغییر بافت اجتماعی و فرهنگی جوامع هستند، مکث کافی برای پرسیدن سؤالات درست، حیاتی‌ترین گام است. برای زنان، در بیشتر موارد، مبارزه واقعی در چند لایه زیر سطح وجود دارد و رسیدن به آن مستلزم چارچوب بندی سوالات با فکر و نیت است. نقش طراحی شناسایی و تامین آن نیاز عمیق و اغلب غیرقابل بیان است.

به گفته مؤسسه تعامل برای تغییر اجتماعی، «حل برای راه‌حل‌ها» اساساً همان رویکردهای منسوخ ناکارآمد را ترویج می‌کند. این می تواند به ویژه زمانی مشکل ساز شود که ما نتوانیم به طور قابل اعتماد از آنچه قبلاً می دانیم عقب نشینی کنیم یا زمانی که می خواهیم وضعیت موجود را تغییر دهیم.

پس چگونه تفکر طراحی می تواند به زنان در رهبری کمک کند؟

وارن برگر در مقاله هاروارد بیزینس ریویو در مورد تفکر طراحی می نویسد: «تفکر طراحی به ما می آموزد که به طرفین نگاه کنیم، دوباره چارچوب بندی کنیم، اصلاح کنیم، آزمایش کنیم و احتمالا مهمتر از همه این سؤالات حتی احمقانه را بپرسیم».

تفکر طراحی را می توان به سه مرحله کلی تقسیم کرد:

  1. سوال پرسیدن. این شامل پرسیدن سؤالات احمقانه یا سؤالاتی است که واقعیت ها و فرضیات موجود را به چالش می کشد. این ممکن است فقط چاشنی مخفی برای نوآوری باشد. در هسته تفکر طراحی این فرض وجود دارد که یک ذهنیت خلاق می تواند نیروی قدرتمندی برای نگاه کردن به وضعیت موجود باشد. هنگامی که وضعیت موجود مانند مورد الیز روی یک محدودیت است، این موضوع بسیار مناسب تر می شود. افراد دارای ذهنیت خلاق معتقدند که توانایی بهبود یک ایده موجود را دارند و تأثیر مثبتی بر دنیای اطراف خود را خواهند داشت، چه در محل کار و چه در زندگی شخصی خود.
  • ایجاد همدلی شاید جست‌وجوی پاسخ‌ها در فضاهایی که سؤالات مطرح می‌شود، غیر شهودی به نظر برسد، اما تفکر طراحی معتقد است که خرد برای مؤثرترین راه‌حل، علی‌رغم کمبود درک شده آن، در درون جامعه نهفته است. استفاده از آن مستلزم گوش دادن عمیق و خود انعکاسی با قصد جدی است. این امر مستلزم آن است که طراحان واقعاً خود را در مسائل جامعه عمیق کنند و هر گونه ایده از پیش تعیین شده را نادیده بگیرند.
  • راه حل های تکراری طراحی فرآیندی است که مخصوصاً برای تفکر واگرا مناسب است – کاوش در انتخاب های جدید و راه حل های جایگزین. ارائه راه حل های متنوع در طول ایده پردازی کلیدی است. به همین دلیل است که طراحی انسان محور با تیم های بین رشته ای بهترین کار را انجام می دهد. ترکیبی از متفکران، طراحان و توسعه دهندگان ترکیب مناسبی برای مقابله با هر چالش طراحی است – چشم انداز وسیع تر، راه حل قوی تر. تفکر طراحی با آنچه که مطلوب است شروع می شود، نه آنچه که امکان پذیر است، تا به دنبال بهترین فرصت ها برای ایجاد ارزش و تاثیر برای کاربر باشد. و در نهایت، پذیرش شکست یک ذهنیت اساسی است. ترس از شکست ما را از تلاش، یادگیری، ریسک کردن و مقابله با چالش های جدید باز می دارد. اعتماد به نفس خلاق از ما می خواهد که بر این ترس غلبه کنیم. اشتباهات به شکل نمونه های اولیه شکست خورده، زمان صرف شده برای یک مسیر بن بست یا ایده های بلندپروازانه ای ظاهر می شوند که نمی توانند پرواز کنند، اما هر کدام حرکت رو به جلو هستند و این مهم است.

دانشگاه استنفورد دوره ای را با عنوان «طراحی زندگی شما: چگونه یک زندگی خوب و شاد بسازید» بر اساس تفکر طراحی برای تحول شخصی ارائه می دهد. این ابزارها و چارچوب‌هایی را برای مقابله و هدایت «مشکلات بد» زندگی ارائه می‌کند، مانند اینکه چگونه می‌توان یک شغل رضایت‌بخش داشت یا چگونه در یک دنیای پر هرج و مرج با چارچوب‌بندی مجدد باورهای ناکارآمدی که مانع موفقیت می‌شوند، «راه را پیدا کرد».

به عنوان یک طراح، مبتکر اجتماعی و یک عامل تغییر، من مانیفستی را برای استفاده از استراتژی های تفکر طراحی برای کمک به زنان در رهبری ایجاد کرده ام:

  1. یک ذهنیت پرسشگر بسازید.

خلاقیت یک ویژگی محدود برای طراحان نیست، بلکه برای همه ذاتی است. استفاده از آن مستلزم یک ذهنیت پرسشگر است که قضاوتگر نیست. زنان در معرض گفتگوهای فرهنگی هستند که آشکارا مانع رشد حرفه ای ما می شود. رهایی از آن مستلزم این است که بتوانید این باورهای ناکارآمد را شناسایی و از بین ببرید در حالی که نسبت به خودتان یا دیگران قضاوت نکنید. ما همه تو این جریان باهم هستیم. ترس بزرگی که بیشتر افراد را از اعتماد به نفس خلاق باز می دارد، ترس از قضاوت شدن است.

  • به هوش جنسیتی جمعی تلنگر بزنید.

مبارزه برای زنان در محل کار پدیده جدیدی نیست. سایه ها و انواع این مبارزه تا زمانی که زنان در نیروی کار بوده اند وجود داشته است. در طول مسیر، ما به عنوان یک جنسیت، دانش و استراتژی های ارزشمندی را برای مانور در اطراف موانع داریم. بهره برداری و تکیه به این مخزن دانش به همه افراد درگیر کمک می کند. مبارزه برای یک مهندس زن در سیلیکون ولی با یک مدیر مالی در وال استریت متفاوت است. اما همه آنها ریشه در گفتمان های فرهنگی قدیمی و بلااستفاده دارند که رهبری زنان را محدود می کند.

مطالعه جدیدی که توسط محققان دانشگاه MIT، دانشگاه کارنگی ملون و دانشگاه یونیون انجام شد، وجود هوش جمعی را در میان گروه‌هایی از افراد که به خوبی همکاری می‌کنند را مستند می‌کند و نشان می‌دهد که چنین هوشی فراتر از توانایی‌های شناختی اعضای گروه‌ها و تعداد افراد است. زنان در این گروه با اثربخشی در حل مشکلات دشوار مرتبط است.

  • از طریق نمونه سازی سریع، چابکی عاطفی ایجاد کنید.

نمونه اولیه یک مدل یا آزمایش اولیه برای ایجاد سریع راه حل برای چالش ها است. بسیاری از نمونه های اولیه به طور کامل شکست می خورند و اغلب یک تیم بهترین راه برای ادامه اشتباه این می داند که از ابتدا کار را آغاز کند. نمونه سازی سریع به این معنی است که ایده های خود را خیلی سریع به چیزهایی تبدیل کنید. افرادی که زمان زیادی را صرف «ساختن» چیزی می کنند، اغلب از نظر عاطفی به محصول وابسته می شوند و این روند را پیچیده می کند.

تلاش ها و راه حل ها برای زنان در طیف گسترده ای قرار دارد. آنچه برای یک زن مؤثر است ممکن است برای زن دیگر مؤثر نباشد. اما ضروری است که تا آنجا که ممکن است راه‌های مختلف برای مقابله با مشکل را بدون دلبستگی به یک راه‌حل امیدوارکننده امتحان کنید. نمونه های اولیه شکست خورده یک واقعیت اجتناب ناپذیر هستند. مانند هر تغییر سیستمی آهسته ای، ناامیدی و ترس می تواند به راحتی برای ذینفعان ایجاد شود. اما مسیر تحقق شخصی و حرفه ای به ندرت مستقیم است. انعطاف پذیری و چابکی عاطفی بازوهای مهمی هستند که با استفاده از آنها ساخته می شوند.

سوزان دیوید، روانشناس، روانشناس، سوزان دیوید، در کتاب خود چابکی عاطفی: دست از گیر کردن، تغییر را در آغوش بگیرید، و در کار و زندگی شکوفا شوید، می‌گوید که افراد چابک عاطفی می‌دانند که چگونه خود را وفق دهند، اعمال خود را با ارزش‌هایشان هماهنگ کنند و تغییرات کوچک اما قدرتمندی ایجاد کنند که منجر به یک عمر زندگی می‌شود. رشد این موفقیت های کوچک ذاتاً پاداش هستند و به افراد کمک می کنند تا به سطح بعدی بروند. ما به عنوان زنان باید این رویکرد را اتخاذ کنیم.

پائولا آنتونلی، نویسنده، ویراستار و متصدی موزه هنرهای مدرن نیویورک، قدرت طراحی را در کتاب Humble Masterpieces: Everyday Marvels of Design خود اینطور بیان می کند:: «طراحی حل مسئله ساده نیست. طراحی راهی است برای شکل جدیدی دادن به مشکلات، تا افراد بتوانند خودشان آنها را حل کنند. آنها [طراحان] در مسیرهای بسیار انسانی قدم می‌زنند و سعی می‌کنند کار را برای انسان‌های دیگر آسان‌تر کنند.»